پنج شنبه عقد خواهره. ان شالله البته! چون تا این لحظه تقی به توقی میخوره هی میگه من اصلا پشیمون شدم نمیخوام! :دی

از جمله روز جمعه که قرار بود بیان برای خرید، اونم صبح! ولی بخاطر همینایی که گفتم شد غروب! و دیر اومدن و نرسیدن خرید کنن. فقط نذاشتن من با هولدن و دوستان بریم کوه :|

رفتیم چشم بازارو دراوردیم تا حدی و راهیش کردم رفت. چون سلیقه هامون زیاد با هم جور نیست و خودشم خسته شده بود و زیاد نگشت.

امروز رفتم برای خودم لباس ببینم. اولین لباسی رو که پوشیدم با قیمتی کذایی خریدم و همونجا هم هرچی سعی کردم نخرمش نتونستم و بعد گفتم فوقش اینو نمیپوشم چون نمیخوام از عروس، عروس تر بشم و خواهرم هم ناراحت بشه. بعدشم اینهمه پول برای یه عقد ساده؟ اینو بذارم عروسیش بپوشم و برای عقد یه لباس ساده تر بخرم. ولی فکر نکنم دیگه از چیزی خوشم بیاد یا فرصت کنم باز برم خرید، حالا پولش بماند.

الان هم میترسم با خشم خواهر روبرو بشم که چرا لباس خودت قشنگتره! هم اینکه برای عروسیش لباس به این خوبی پیدا نکنم! هم اینکه لباسم به نسبت بقیه فامیل خیلی توو چشم باشه! و هم اینکه چشم بخورم :دی

نمیدونم چیکار کنم