برادرزاده جانم خیلی عجله داشت برای اومدن.
دو ماه زودتر اومد :) 29 فروردین، 4 روز بعد از من
انقدر کوچولوئه که توی دستگاه نوزادان گم میشه. خیلیییییی ریزه. امیدوارم زودتر بغلش کنم و بچلونمش :)
داداشیم رو نگاه میکنم که بابا شده و دلم قنج میره :))
برادرزاده جانم خیلی عجله داشت برای اومدن.
دو ماه زودتر اومد :) 29 فروردین، 4 روز بعد از من
انقدر کوچولوئه که توی دستگاه نوزادان گم میشه. خیلیییییی ریزه. امیدوارم زودتر بغلش کنم و بچلونمش :)
داداشیم رو نگاه میکنم که بابا شده و دلم قنج میره :))