ما که ندیدیم اما شنیده بودیم که زمان های قدیم یک چیزی بود به نام پژوهانه که می دادند به این دانشجوهای دکترا. چیزی حدود 3 تا 5 میلیون برای مخارج پایان نامه و بلاعوض!

به ما که رسید طبق معمول آسمون تپید و به جای این پژوهانه، گفتند وام میدیم، 12 میلیون، و هر سه ماه یک و نیم میلیون به حساب میریزیم! بعد از کلی دوندگی و دردسر، دیروز گفتند که جلسه شورای پژوهشی دانشکده باید تشکیل بشه و امتیازات آموزشی و پژوهشی دانشجوها بررسی بشه. این جلسه 7 روز بعد از اتمام مهلت درخواست این وام تشکیل میشه! :| و آخرین جلسه رو هم کسی یادش نمیاد کی بوده! چیزی حدود 2 ماه قبل که هنوز این وام وجود خارجی نداشته!

تازه به جز این فعلا دانشکده ی قشنگ ما، معاون پژوهشی نداره! معاون قبلی رفته و هنوز کسی جاش نیومده. رییس دانشکده هم یا هیچ وقت خدا ایران نیست که در غیاب این معاون، امضاهاشو بزنه یا در جلسه ست که برای دیدنشون باید از یه ماه قبل وقت بگیری، اگه بادی گاردهاش اجازه بدن بهش نزدیک بشی!

امروز رفتم و کلی با مسئولین مختلف صحبت کردم و بعد از کلی پاسکاری، متوجه شدم با این قوانین مسخره، شدنی نیست! اصلا هم حس مسئولیت نمیکنند که شاید دانشجوی بیچاره برای کارهاش به این پول احتیاج داشته باشه! عملاً جوری شرایط وام رو مطرح کردند که کسی نمیتونه وام رو بگیره. تازه اگه بتونه از هفت خوان هم رد بشه میتونن بگن شرایطش رو نداشتی و امتیازت کم بود! دقیقا حرفی که کارشناس پژوهشی بهم زد! گفتم امتیاز بر اساس چیه؟ وقتی سه مقطعت توی دانشگاه های دولتی برتر بوده، وقتی هر سه مقطع تحصیلی، معدلت بالای 18 باشه، وقتی 17 تا مقاله علمی پژوهشی داری که از سقف امتیازتون هم میزنه بالاتر (چون گفته بودن هر مقاله 5 امتیاز و سقف امتیاز 40) دیگه چه امتیازی؟!

اون یکی کارشناس هم انگار میخواد از جیب خودش بده، میگه ما داریم بهتون لطف میکنیم اگه این وامو بدیم، وظیفه نداریم بدیم که! در حالی که موظف بودند پژوهانه بلاعوض بِدَن و حالا شده وام، اونم با اقساط نسبتا بالا!

خلاصه که اگه به جای این همه دوندگی یه پلاکارد به خودم وصل کرده بودم که «به من عاجز بینوا کمک کنید!» تا حالا بهتر جواب گرفته بودم خنثی