بخاطر نداشتن نون و تنبلی، صبحانه دارم نخود پخته میخورم :| اصلا هم دوست ندارما فقط چون خیلی مغذیه و پر از آهن و این چیزاست. کلی هم بهش سس فلفل زدم که یه مزه ای پیدا کنه. دارم فکر میکنم به چیزایی که صبحانه خوردم. چای سبز! آب پرتقال، بیسکوییت و نخود!

چندییییییین روزه که میخوام مقاله دومم رو بخونم ببینم تا اینجا چی نوشتم و چی کم داره، نمیتونم. عملاً فقط بازش میکنم و ذهنم فرار میکنه دنبال چیزای دیگه، فیلم دیدن، آشپزی، تمیزکاری، نت گردی. هر بارم اون روز رو به خودم مرخصی میدم. اما امروز هر جور شده، تا دو صفحشو حداقل بازخوانی نکنم، نمیرم سراغ کار دیگه. کم کم یه قدمایی بردارم بد نیست.

بیشتر از یه ماه گذشت و هنوز هیچی!