وقتی یکی دروغ میگه، و میفهمم، اغلب به روی طرف مقابل نمیارم اما وقتی اون آدم، اعصاب خورد کن باشه یا دروغگویی کار همیشه اش باشه گاهی نمیتونم تحمل کنم. میزنم توی روی طرف. نمیدونم درسته یا نه. نمیدونم این واسه اینه که در نظر طرف مقابل احمق به نظر نیام، یا برای اینکه دیگه بهم دروغ نگه و یا اینکه میخوام بشکنمش. یکی بود میگفت وقتی کسی بهتون دروغ میگه اصرار نداشته باشید بهش ثابت کنید که دروغ گفته. چون اگر دفاعش رو بشکنید نمیتونه این حجم اضطراب و تنش رو تحمل کنه. چون هم ترسی داشته از افشای چیزی، و هم با برملا شدن دروغش، خودش زیر سوال میره.

خیلی موافقم با این حرف اما گاهی آدم ها ارزششون رو انقدر پیشت با این جور رفتارا از دست میدن که برات مهم نیست شکسته شدنشون. و سوالم از خودم اینه که چرا قبل از اینکه بشکونیشون هزار بار، از شرشون خلاص نمیشی؟ چرا یه سری آدم ها رو بیخود دور خودت نگه میداری؟ درسته بعضیا رو نمیشه حذف کرد اما اونایی رو که میتونی چرا حذف نمیکنی؟

ولی خداییش خیلی لذت داره وقتی یکی فکر میکنه خیلی زرنگه، دستش رو، رو کنی :) حداقل خیلی بیشتر از وقتی که یکی بهت دروغ میگه و از این که نفهمیدی، لذت میبره!