بعضی وقتا انقدر توی زندگی غرق میشی که یادت میره ازش لذت ببری. حتی یادت میره کی هستی. یادت میره خودتو دوست داشته باشی. یادت میره به خودت افتخار کنی. فقط مدام میکوبی تو سرش و سرزنشش میکنی، برای اشتباهات ریز و درستش، برای چیزایی که توان یا آگاهی یا تجربه لازم برای مواجهه باهاش رو نداشتی یا بلد نبودی. بعضی وقتا زیادی فکر میکنی و یادت میره حس کنی. چون اینو هم بلد نیستی. و چون بلد نیستی، حتی وقتی داری فکر میکنی به خودت حال میدی و کمتر بهش خرده میگیری و سعی میکنی دوسش داشته باشی، بازم بلد نیستی!